سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساحل

الو خدا؟الو منشی خدا شوید

    نظر

الو خدا؟ الو ..............

جواب بده مهربونم میخوام باهات درد دل کنم دلم خیلی گرفته

نکنه باهام قهری ؟نکنه ناراحتی ؟ میدونم چند وقتی سراغت و

نگرفتم میدونم تلفنات و جواب ندادم .بازم مثل همیشه منو ببخش

لابد میگی این رسمش نیست هر وقت دلم میگیره یادت می افتم

راست میگی خدا .........................

  وقتایی که شماره ام و میگرفتی پشت خط بودی و در

 انتظار ..............یادم نیارمیدونم خجالت اوره........

می بخشیم مهربون؟ آره؟


گر کسی تو را با تمام مهربانی هایت دوست نداشت دلگیر مباش.
تو با تمام مهربانی هایت زیباترین معصوم دنیایی
من خدایی را می شناسم که ابر رحمتش به زمین وزمان باریده.
اما یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر.
چرا می پنداری بهتر از خدا تو را قدردانی می کنند؟
پس نرنج از ناسپاسی شان و برای شادیشان بکوش.
با مهربانی،روحت ارام می گیرد .توبا مهرت بال و پر می گیری .
خوبی دلیل جاودانی تو خواهد بود

                                            منشی خدا بشوید                                 
تجسم کنید خدا می خواهد برایتان نامه ای بنویسد .فرض کنید

منشی خدا هستید و نامه ای را که او دارد برایتان دیکته

 می کندبنویسید.در اول نامه خودتان را مورد خطاب قرار دهید

 و اظهار دوستی و ارادت کنید. بعد خودتان را راهنمایی کنید

و توصیه های لازم را بنویسید. به جنبه هایی از زندگی تان

 که نیاز به تحول دارد اشاره کنید.

بنویسید که چه ویژگی دوست داشتنی

دارید،مثلا خنده تان،شوخ طبعی تان، وظیفه شناسی تان 

یا ... اجازه بدهید خدا سوال هایش را از شمابپرسد.

 وقتی نامه تمام شد،آن را با خطاب((دوستدار تو،خدا))امضاء

کنید. روز بعد نامه خدا را بخوانید و به آن جواب دهید. 


 

       

                              

  به نام خوبتر از خوب

خدا جونم اومدم باهات درد دل کنم ،مهربون خیلی دلم واست

تنگه محبوب من منو تنها نزار نمیدونم با اینهمه گناه بازم

 به حرفام گوش میدی  یا نه ،عزیزم ببین که چه داغونم

مهربونم خیلی بدی کردم ولی نمیخواستم با تو دشمنی کنم

 ضعیفم و نادون .محبوبم تو منو رها نکن تنهام نزار

 ببین گناه کمرم و شکسته دستم و بگیر میخوام بلند شم ،

بدم اما دوستت دارم خدا جون دلم از دست خودم گرفته  

. محبوبم تو که میدونی سارات ضعیفه پس منو در معرض

آزمایشهای سختت قرار نده محبوبم دستم و بگیر رهام نکن .

خداجونم دلم برات تنگه خیلی  خیلی..............  

کمکم کن میخوام آدم شم << الهی و ربی من لی غیرک>>

 

 

نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می لغزد

 ولی باران نمی داند که من دریایی از دردم,

به ظاهر گرچه می خندم

 ولی اندر سکوتی تلخ می گریم........

 

                                         دادگاه خیالی تشکیل دهید

 

 تجسم کنید وکیل هستید و می خواهید یک مورد وکالت

 را در حضور دادگاهی که قاضی اش خداست مطرح کنید .

مورد کسی است که به موفقیت شما حسادت می کند  

  ،کسی که در حق شما بدی  کرده خیانت کرده ویا دروغ

گفته است . خدا را قاضی عادلی بدانید  که در مورد موضوعی عادلانه قضاوت می کند به عنوان وکیل مدافع

 مورد رابا او مطرح کنید و  قضاوت و صدور رای را به او بسپارید سپس

 از دادگاه خارج شوید و برای همیشه ناراحتی و رنجی

 را که از این موضوع داشته ای به فراموشی بسپارید